اقتصاد و فرهنگ از نگاه رهبري
فرهنگ
آیتالله خامنهای به عنوان یکی از شخصیتهای برجستۀ فرهنگی کشور، فرهنگ را همواره جزو اساسیترین مسائل کشور به شمار آوردهاند (بیانات، ۹/۱۲/ ۱۳۷۹) و مردم و مسئولان را به هوشیاری و چارهاندیشی برای حفظ استقلال فرهنگی که صیانت از آن از همۀ جنبههای استقلال سختتر است، فرا خواندهاند (بیانات، ۲۰/ ۹/۱۳۷۰). رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند که فرهنگ و باورهای ملی یک ملت عامل اصلی هویت، پویایی و حیات آن است و با تکیه بر آن میتوانند در مسیر پیشرفت و توسعه گام بردارند. به همین سبب، در طول تاریخ، استعمار برای غلبه بر ملتها، سعی کرده است بنیانهای فرهنگی آنان را از بین ببرد (بیانات، ۱۱/۷/ ۱۳۶۹، ۲۱/۵/۱۳۷۱).
مفاهیمی چون انقلاب فرهنگی، تحول فرهنگی و بازگشت به فرهنگ دینی در مواضع و رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی مکرر مطرح شده است و ایشان همواره نسبت به تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، ناتوی فرهنگی و شبیخون فرهنگی که ضربۀ فرهنگی دشمن به فرهنگ انقلاب اسلامی است، هشدار دادهاند. در حوزۀ داخلی نیز، صیانت از فرهنگ اسلامی از آسیبهای احتمالی ناشی از کارکرد گفتمانهای حاکم بر دولتهای جمهوری اسلامی ایران، بخش دیگری از اقدامات رهبر انقلاب اسلامی در ارتباط با مقولۀ فرهنگ بوده است. با توجه به ناکامی دشمنان نظام جمهوری اسلامی در جبهۀ نظامی در طول جنگ تحمیلی، در سالهای پس از پایان جنگ، جنگ نرم و تهاجم فرهنگی به راهبرد اصلی برای مقابله با انقلاب اسلامی تبدیل شد که آیتالله خامنهای برای نشاندادن وسعت و اهمیت آن، از آن به عنوان شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی نام بردند. در منظر آیتالله خامنهای فرهنگ و مسائل فرهنگی از مسائل اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و جز آن مهمتر است؛ زیرا همۀ اینها بدون اهتمام به مسائل فرهنگی ناکام میماند (فرهنگ: مسائل…، ۲۳) و فرهنگ در رشد و شکوفایی همۀ امور جامعه تأثیر دارد (حدیث، ۲/۴۱). به نظر آیتالله خامنهای استقلال یک ملت بهجز با استقلال فرهنگی تأمین نمیشود (همان، ۳/۶۱)، زیرا سلطۀ واقعی قدرتها، سلطۀ فرهنگی است (همان، ۴/۵۰-۵۱).
دیدگاهها و اقدامات رهبر انقلاب اسلامی در عرصۀ فرهنگ شامل این موارد است: الف ـ تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد تهدیدات و آسیبهای فرهنگی که جامعۀ اسلامی را هدف گرفته است. ایشان از این تهدیدات با عناوینی چون «تهاجم فرهنگی»، «شبیخون فرهنگی»، «غارت فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی» و «تهدید نرم» به فراخور شرایط استفاده کرده، و هرکدام را به وضوح تبیین کردهاند. ب ـ تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد وضعیت موجود که به دلیل عدم توجه و یا غفلت از آسیبها و تهدیدهای فرهنگی پیش آمده است. ایشان در این باره عباراتی چون «غربگرایی»، «غربزدگی»، «تجملگرایی»، «مصرفگرایی»، «استحالۀ فرهنگی» و «جمود فرهنگی» را به مقتضای زمان مطرح و تبیین کردهاند. ج ـ تبیین مواضع و رهنمودهایی در مورد طراحی، برنامهریزی و مدیریت فرهنگی جامعه برای برونرفت از وضعیت نامناسب فرهنگی و رسیدن به الگوی مناسب و متناسب با یک جامعۀ واقعاً اسلامی. در این مورد هم عبارات و مفاهیمی چون «مهندسی فرهنگی»، «الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت»، «سبک زندگی» و جز آن، مطرح گشته و برای تحقق آن پیگیری و سعی شده است (پایگاه، بش).
آیتالله خامنهای به کتاب و کتابخوانی نیز توجه قابل ملاحظهای داشتهاند. بازدید از نمایشگاههای کتاب همراه با دقت و بحث و بررسی، مطالعه و حتى یادداشتنویسی روی برخی از مهمترین آنها، شرکت در همایشها و نمایشگاههای قرآنی، بازدید از اماکن فرهنگی و مذهبی، دیدارها و جلسات مستمر با شعرا، نویسندگان، اهل قلم، اصحاب رسانه، فیلمسازان، هنرمندان، نهادها، مؤسسات و شخصیتهای فرهنگی، دانشجویان، طلاب علوم دینی، استادان حوزه و دانشگاه بخش دیگری از توجه ایشان به عرصۀ فرهنگ است.
۱٫ هنـر: آیتالله خامنهای هنر را فاخرترین و ارزشمندترین قسمت جان انسانی (بیانات، ۱/۵/۱۳۸۰) و بهترین وسیله و ابزار برای انتقال مفاهیم میدانند (بیانات، ۱/ ۸/۱۳۷۰). ایشان هنر را عطیۀ الٰهی و زبان رسا برای خدمت به انقلاب و اسلام و ابزاری مؤثر برای تعالی افکار مردم میدانند و به هنرمندان توصیه میکنند که هنر را با حفظ تعالی آن، به میان مردم ببرند و در ذهن و دل آنها وارد کنند و مانع آمیختگی آن با مظاهر زیانبار فرهنگ بیگانه شوند (حدیث، ۱/۲۹۰).
۱٫ هنـر: آیتالله خامنهای هنر را فاخرترین و ارزشمندترین قسمت جان انسانی (بیانات، ۱/۵/۱۳۸۰) و بهترین وسیله و ابزار برای انتقال مفاهیم میدانند (بیانات، ۱/ ۸/۱۳۷۰). ایشان هنر را عطیۀ الٰهی و زبان رسا برای خدمت به انقلاب و اسلام و ابزاری مؤثر برای تعالی افکار مردم میدانند و به هنرمندان توصیه میکنند که هنر را با حفظ تعالی آن، به میان مردم ببرند و در ذهن و دل آنها وارد کنند و مانع آمیختگی آن با مظاهر زیانبار فرهنگ بیگانه شوند (حدیث، ۱/۲۹۰).
ایشان بر این باورند که هنرمند حقیقت را بهتر و زودتر از دیگران میفهمد و هنر حقیقی در کشور ما جایگاه رفیعی دارد و میتواند فکر صحیح و تفکر انقلاب و تفکر توحیدی را بر فضای جامعه مسلط کند و به تعمیق آن بپردازد (همان، ۲/۳۱۳-۳۱۵). انقلاب وقتی میتواند خودش را در قالب هنر بیاورد که هنرمند خودی داشته باشد. به نظر ایشان اسلام با هنر آغاز میشود و قرآن یک اثر هنری فوق بشری است (بیانات، ۱۵/۷/۱۳۷۰). رهبر انقلاب اسلامی در تبیین هنر صحیح، هنر برای هنر را رد میکنند و معتقدند که هنر باید در خدمت هدفی باشد. بر این مبنا، هدف هنر در نظام جمهوری اسلامی ایران را انعکاس و تبیین مقدسات و ارزشهای والای اسلام و انقلاب اسلامی میدانند (بیانات، ۲۹/ ۸/۱۳۷۰).
در تبیین وجه دیگری از هنر، آن را توان و تعبیر رسایی از تخیلات ظریف انسانی میدانند و میگویند: اگر هنر نبود، بسیاری از مافیالضمیر انسان، ناگفته و توصیفنشده باقی میماند (بیانات، ۱۴/۱۱/۱۳۷۶). آیتالله خامنهای زبان هنر را رساتر از زبان علم و موعظه میدانند و یکی از رازهای موفقیت قرآن را هنری بودن آن معرفی میکنند (بیانات، ۷/۲/۱۳۷۷). هنر دینی را آن هنری میدانند که بتواند معارفی را که همۀ ادیان الٰهی، بهویژه دین مبین اسلام به نشر آن در بین انسانها همت گماشته، و جانهای پاکی در راه نشر حقایق آن نثار شده است، نشر دهد و در اذهان ماندگار سازد. همچنین، هنر دینی را مجسمکننده و ارائهکنندۀ آرمانهای دین اسلام میداند که سعادت انسان، حقوق معنوی انسان، اعتلای انسان، تقوا و پرهیزگاری انسان و عدالت جامعۀ انسانی را تأمین کند (بیانات، ۱/۵/۱۳۸۰). بر این مبنا، ایشان هنر را بهترین وسیله برای تبلیغ میدانند (بیانات، ۱۷/۴/۱۳۷۷).
همچنین، رهبر انقلاب اسلامی شعر را یکی از شعب ممتاز هنر میشناسند (بیانات، ۲۲/۱۲/ ۱۳۷۵). جهتگیریهای کلی و نقاط تأکید رهنمودهای ایشان در مورد هنر عبارتاند از: جایگاه والای هنر، نقش هنر در نشر ارزشها، ارائۀ طریق به هنرمندان انقلابی، اهمیت هنر دفاع مقدس، آسیبشناسی هنر انقلاب، جایگاه هنر در ارتقا و تعالی جامعه، لزوم قرار گرفتن هنر در خدمت معنویت، هنر دینی و هنر متعهد (از تهاجم…، ۱۱-۱۵).
۲٫ زبان فارسی: آیتالله خامنهای در مورد اهمیت و جایگاه زبان فارسی معتقدند که هرکس به معارف بشری علاقهمند باشد، باید برای زبان فارسی ارج و مرتبتی خاص قائل باشد، زیرا این زبان پرظرفیت، شیرین، رسا، و زیبا توانسته است بخش عظیمی از مناطق جغرافیایی جهان را تحت تسلط و سیطرۀ معنوی خود درآورد و با نفوذ معنوی، کارایی، شیوایی و قدرت بلاغت خود در دل ملتها جا باز کند و برای آنان فرهنگ، دین، معرفت و تمدن به ارمغان بیاورد. به نظر ایشان ارج و مقام دیگر زبان فارسی در این است که جایگاه مهم و وزینی در گسترش اسلام و تمدن اسلامی داشته است. زبان فارسی آهنگ موسیقیایی زیبایی دارد و از انعطاف، روانی و کشش بسیار بالایی برخوردار است. این زبان دلنشین و به دور از خشونت است (بیانات، ۱۲/۱۲/۱۳۷۷).
اقتصاد
آیتالله خامنهای در شرایطی به مقام رهبری انقلاب اسلامی انتخاب شدند که هنوز کشور از بحرانهای اقتصادی و سیاسی، ناشی از جنگ تحمیلی، خارج نشده بود و بهطور جدی نیازمند اقدامات اساسی برای بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ و سازندگی در زمینۀ امور زیربنایی بود. در این مقطع، اختلافنظرهای موجود در میان گروهها و شخصیتهای سیاسی، پیرامون سیاستهای اقتصادی کشور که از دهۀ اول انقلاب اسلامی آغاز شده بود، همچنان ادامه داشت و مواضع اقتصادی افراد و گروهها دستکم در دو دیدگاه اصلی مطرح بود: دیدگاه اول، متعلق به طرفداران اقتصاد دولتی بود که در آن همچنان بر ریاضت اقتصادی و سیاستهای کنترلی دوران جنگ، تأکید میشد. دیدگاه دوم، متعلق به مخالفان تصدیگری دولت در اقتصاد بود. آنها بر این عقیده بودند که زمان تکیه بر سیاستهای دولتی پایان یافته است و باید با خصوصیسازی و وارد کردن بخش خصوصی به فعالیتهای اقتصادی و جذب سرمایههای خارجی، به توسعۀ اقتصادی دست یافت (شادلو، ۱۵۸- ۱۵۹).
۱٫ اصول و اولویتهای اقتصادی: اندیشۀ اقتصادی آیتالله خامنهای در دوران رهبری دارای سیر مشخصی بوده، و از اصول ثابتی پیروی نموده است. رویکرد اقتصادی ایشان در مجموع بر لزوم پیشرفت و توسعۀ کشور به همراه عدالت اقتصادی با در نظر داشتن ارزشها و اصول اسلامی، مبتنی بوده است. ایشان بر این اساس بر اینگونه محورها تأکید داشتهاند: لزوم برنامهریزی برای پیشرفت کشور، عدالت اجتماعی، توجه به محرومان، مبارزه با مفاسد اقتصادی، پرهیز از اسراف و اشرافیگری، مبارزه با قاچاق کالا، تقویت تولید داخلی، خودکفایی در بخش کشاورزی، اهتمام به بخش صنعت و اشتغال، اقتصاد منهای نفت، انضباط اقتصادی و مالی، دریافت مالیات، اهتمام به حفظ ارزش پول ملی، مقابله با تورم و گرانی، توجه به سرمایهگذاری خارجی، سازندگی و نقد نظام سرمایهداری (منشور، ۹۷- ۹۸).
۲٫ راهبردهای اقتصادی:
الف) توصیهها و رهنمودها به مسئولین اجرایی: اصول و محورهای اشارهشده منجر به جامعیت برنامههای کلان و راهبردهایی شده است که طی چند سال گذشته در مقاطع مختلف، در قالب اسناد بالادستی نظام به دستگاههای اجرایی کشور ابلاغ شده است. راهبردهای اقتصادی رهبر انقلاب اسلامی را میتوان در دو قالب راهبردهای نظری و راهبردهای عملی مورد توجه قرار داد: راهبردهای نظری، در سخنرانیها، توصیهها و مواضع، و راهبردهای عملی در سیاستهای کلی و ابلاغیههای رسمی سیاستهای اقتصادی بیان شده است. این راهبردها با وجود سیاستهای متفاوت اقتصادی دولتها، در سخنان، پیامها و ابلاغیههایی به فراخور شرایط و ویژگیهای هر دولت، مد نظر بودهاند.
الف) توصیهها و رهنمودها به مسئولین اجرایی: اصول و محورهای اشارهشده منجر به جامعیت برنامههای کلان و راهبردهایی شده است که طی چند سال گذشته در مقاطع مختلف، در قالب اسناد بالادستی نظام به دستگاههای اجرایی کشور ابلاغ شده است. راهبردهای اقتصادی رهبر انقلاب اسلامی را میتوان در دو قالب راهبردهای نظری و راهبردهای عملی مورد توجه قرار داد: راهبردهای نظری، در سخنرانیها، توصیهها و مواضع، و راهبردهای عملی در سیاستهای کلی و ابلاغیههای رسمی سیاستهای اقتصادی بیان شده است. این راهبردها با وجود سیاستهای متفاوت اقتصادی دولتها، در سخنان، پیامها و ابلاغیههایی به فراخور شرایط و ویژگیهای هر دولت، مد نظر بودهاند.
در عین حال، ایشان انحراف در سیاستها، برنامهها و عملکردها از مسیر فوق را نیز با ارائۀ توصیهها و تذکراتی یادآوری کردهاند. به عنوان نمونه، در دورهای که بر سازندگی و توسعۀ اقتصادی تأکید میشد، ایشان نیز سازندگی را در کنار حفظ روحیۀ انقلابی، تأمین عدالت اجتماعی، پرهیز از رفاهزدگی، مادیگرایی، اشرافیت و اسراف مطرح مینمودند (حدیث، ۷/ ۱۶۸- ۱۷۱). همچنین در دورهای که اولویت دولت بیشتر متوجه مسائل سیاسی بود تا اقتصادی، ایشان با ابلاغ راهبردهای اقتصادی، دولت را به سمت برنامهریزی صحیح اقتصادی جهت رفع مشکلات موجود ازجمله اشتغال، حفظ ارزش پول ملی و مبارزه با تورم و مفاسد اقتصادی هدایت مینمودند (بیانات، ۲/۶/ ۱۳۷۸
). در دولتهای نهم و دهم که شعار گسترش عدالت اجتماعی مطرح شد، پرهیز از شتابزدگی و لزوم برنامهریزی صحیح و توجه به الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت را برای رسیدن دولت به اهداف خود متذکر شدند. در مجموع مسائلی چون عدالت اجتماعی، توجه به قشرهای آسیبپذیر، ضرورت صرفهجویی و پرهیز از اسراف، مبارزه با فساد اقتصادی و لزوم برنامهریزی برای پیشرفت کشور همواره از دغدغههای اصلی ایشان در دورههای مختلف بوده است.
یکی از دغدغههای آیتالله خامنهای آشنایی با مشکلات گوناگون در شهرهای مختلف کشور و بررسی آنها بوده است و بدین جهت، در طول دوران رهبری خود به همۀ استانهای کشور سفر کردهاند که هر یک منجر به تصمیمات و برنامههایی به منظور رفع مشکلات مختلف استانهای کشور، ازجمله مشکلات اقتصادی شده است.
دیدگاههای اقتصادی آیتالله خامنهای، برخاسته از نگاه دینی و برگرفته از اهداف و ارزشهای انقلاب اسلامی و خصوصاً اولویتهای مطرحشده از جانب امام خمینی بوده است. از جملۀ آنها میتوان به این نکات اشاره کرد: حمایت از قشرهای ضعیف، لزوم توجه به عدالت اجتماعی، پرهیز از اسراف و مصرفگرایی در بین مردم و مسئولان، ضرورت استقلال اقتصادی، تأکید بر تسریع در سازندگی و پیشرفت کشور، پیگیری و حرکت در جهت اهداف اولیۀ انقلاب اسلامی و آموزههای امام خمینی، تأکید مضاعف بر ضرورت برنامهریزی در امور کشور و پرهیز از تصمیمات مقطعی و عجولانه در مسائل مختلف، خصوصاً اقتصاد. همچنین، لزوم هماهنگی و آمیختگی راهبردهای اقتصادی با هویت ملی و آموزههای دینی نیز همواره از سوی ایشان توصیه شده است تا جایی که ایشان توسعۀ اقتصادی به معنای رشد مادی، بدون توجه به معنویات و اخلاق را کمارزش دانستهاند.
ب) تعیین چهارچوب برای اسناد بالادستی و راهبردی: چهارچوب اصلی برنامههای میانمدت و بلندمدت راهبردی کشور به عنوان اسناد بالادستی نظام که با هدف اصلاح و ساماندهی وضعیت اقتصادی کشور تدوین شدهاند، توسط رهبر انقلاب اسلامی تعیین شده است. ازجمله مهمترین برنامههای راهبردی میتوان به این موارد اشاره کرد: برنامههای پنجسالۀ توسعۀ کشور، سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف، فرمان هشت مادهای مبارزه با مفاسد اقتصادی، چشمانداز بیستسالۀ کشور، سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، اعلام مؤلفههای دهۀ پیشرفت و عدالت و اقتصاد مقاومتی
. از سیاستهای اقتصادی مورد نظر آیتالله خامنهای میتوان به این موارد اشاره کرد: کمک به طبقات محروم و نزدیک شدن به عدالت اجتماعی؛ رونق اقتصادی و تلاش برای سازندگی به عنوان مقدمۀ عدالت اجتماعی (نامه به حجتالاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی جهت تعیین چهارچوب سیاستهای نظام در برنامۀ دوم، ۱۸/ ۸/۱۳۷۲)؛ افزایش بهرهوری ملی؛ گسترش هرچه بیشتر صادرات غیرنفتی به منظور کاهش اتکای اقتصاد به نفت؛ انتخاب سیاستهای محوری از قبیل کشاورزی و بینیازی نسبی از دیگران در تأمین امنیت غذایی جامعه؛ ایجاد زمینههای اشتغال با توجه به استعدادها و ظرفیتهای طبیعی و جغرافیایی کشور؛ تأمین امنیت کامل برای سرمایهگذاری مشروع؛ جلوگیری از پیدایش فساد، ارتشاء، انحصار و ثروتهای حرام (پیام به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای رسیدگی به موارد پیشنهادی دولت، ۱۹/۱/ ۱۳۷۸)؛ اقدامات اساسی برای تدویـن الگوی تـوسعۀ ایرانی ـ اسلامی با هدف رشد و بالندگی افراد بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعهای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخصهای عدالت اجتماعی و اقتصادی، توسط قوای سهگانه (ابلاغ سیاستهای کلی برنامۀ پنجم توسعه توسط رهبر معظم انقلاب، ۲۱/۱۰/۱۳۸۷)؛ ایجاد رفاه عمومی و رونق اقتصادی و زمینهسازی برای عدالت اقتصادی و از بینبردن فقر در کشور؛ یکسان و عادلانهبودن شرایط فعالیت اقتصادی برای بخشهای دولتی، تعاونی و خصوصی، در شرایط عادی؛ بهینهسازی مصرف؛ جایگزینی صادرات فراوردههای نفت و گاز و پتروشیمی به جای صدور نفت خام و گاز طبیعی؛ ایجاد تنوع در منابع انرژی کشور و تلاش برای کسب فناوری و دانش هستهای و ایجاد نیروگاههای هستهای (نامه به سران قوای سهگانه و ابلاغ سیاستهای کلی نظام، ۲۰/۱/ ۱۳۷۹)؛ مبارزه با مفاسد اقتصادی، مقابله با مفسدان و سوءاستفادهکنندگان از امکانات حکومتی در قالب فرمان هشتمادهای؛ سپردن کار به افراد مطمئن و برخوردار از سلامت و امانت؛ شناسایی نقاط آسیبپذیر در فعالیتهای اقتصادی دولتیِ کلان؛ عدم تبعیض و عدم رفتار شعاری و تبلیغاتی و تظاهرگونه در امر مبارزه با فساد در قالب فرمان هشتمادهای (به سران قوا، ۱۰/۲/۱۳۸۰)؛ تأکید بر ضرورت تدوین برنامۀ چشمانداز بیستسالۀ جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی و ابلاغ برنامۀ تدوینشده در این زمینه به سران قوای سهگانه در ۱۳ آبان ۱۳۸۲ (ابلاغ سند چشمانداز بیست ساله، ۱۳/ ۸/۱۳۸۲)؛ ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی. سیاستهای محوری این ابلاغیه عبارت بودند از: شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی؛ گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تأمین عدالت اجتماعی؛ ارتقاء کارایی بنگاههای اقتصادی؛ و بهرهوری منابع مادی، انسانی و فناوری، افزایش رقابتپذیری در اقتصاد ملی؛ افزایش سهم بخشهای خصوصی و تعاونی در اقتصاد ملی؛ کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیتهای اقتصادی؛ افزایش سطح عمومی اشتغال؛ تشویق قشرهای مردم به پسانداز و سرمایهگذاری و بهبود درآمد خانوارها (ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، ۲/۲/۱۳۸۴).
از دیگر اقداماتی که به نوعی خطمشیگذاری سالیانه در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی محسوب میشود، نامگذاری هر سال بنا بر اولویتهای نیاز کشور بوده است. این نامگذاری که در اول هر سال و در پیام نوروزی ایشان اعلام شده است، در واقع خود به نوعی بیان مسائل و اولویتهای کشور با هدف جلب اذهان مسئولان و مردم برای برنامهریزی در سطح خرد و کلان بوده است. مهمترین مسائل اقتصادی که طی این سالها در پیامهای نوروزی مد نظر ایشان بوده است، عبارتاند از: پرهیز از اسراف و مصرفگرایی، (۱۳۷۱ ش)، انضباط اقتصادی و مالی (۱۳۸۴ ش)، مبارزه با اسراف (۱۳۷۵ ش)، پرهیز از اسراف (۱۳۷۶ ش) ضرورت صرفهجویی مردم و دولت (۱۳۷۷ ش)، ضرورت رفع گرانی و فشارهای اقتصادی بر مردم (۱۳۷۸ ش)، ضرورت حل مشکلات معیشتی مردم (۱۳۷۹ ش)؛ برنامهریزی برای اشتغال، (۱۳۸۰ ش)؛ ایجاد اشتغال و مبارزه با فساد (۱۳۸۱ ش)، برنامهریزی برای بنای یک جامعۀ برخوردار از رفاه (۱۳۸۶ ش)، اصلاح الگوی مصرف (۱۳۸۸ ش)، همت مضاعف و کار مضاعف (۱۳۸۹ ش)، جهاد اقتصادی (۱۳۹۰ ش)، تولید ملی، حمایت از کار و سرمایۀ ایرانی (۱۳۹۱ ش)، و حماسۀ سیاسی و حماسۀ اقتصادی (۱۳۹۲ ش) اشاره نمود (پایگاه، بش).
همچنین یکی از مهمترین مسائل اقتصادی که در ۱۳۹۱ ش، نظام با آن مواجه شد، تشدید تحریمهای اقتصادی از سوی کشورهای غربی خصوصاً آمریکا با هدف تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی ایران در مسیر هستهایشدن بود. در این میان، یکی از راهکارهایی که آیتالله خامنهای برای کاهش فشارهای ناشی از این تحریمها، همزمان با حرکت عادی کشور به سمت توسعه و پیشرفت اعلام کردند، سیاست «اقتصاد مقاومتی» بود. ایشان اقتصاد مقاومتی را به معنای حصار کشیدن دور خود و انجام دادن کارهای تدافعی نمیدانند، بلکه آن را اقتصادی میدانند که در شرایط فشار، تحریم، دشمنی و خصومت شدید، تضمینکنندۀ رشد و شکوفایی کشور است (بیانات، ۱۶/ ۵/۱۳۹۱). از این رو، اقتصاد مقاومتی را، تنها راه ادامۀ روند پیشرفت کشور دانستند. برخی از مؤلفههای این سیاست از این قرار است: استفاده از همۀ ظرفیتهای بخشهای دولتی و غیردولتی، اهتمام جدی به حل مشکلات معیشتی مردم، مبارزه با مفاسد اقتصادی، حمایت از تولید ملی و مبارزه با اسراف (بیانات، ۲/۶/۱۳۹۲).
یکی از موضوعات مهمی که آیتالله خامنهای مطرح و تبیین کردهاند سبک زندگی است. ایشان سبک زندگی را متناسب با نگاه اسلام و در ارتباط با بازآفرینی تمدن اسلامی مطرح کردند. به نظر ایشان نوع زندگی انسان مسلمان ایرانی باید بتواند خصلتهای والای انسانی را ایجاد کند تا ارتباط دلها با خدا برقرار و محفوظ بماند (بیانات، ۱۸/۲/۱۳۹۲).
برگرفته از در دایرة المعارف بزرگ اسلامی